خمار گشت مرا ساقیا شراب کجاست


نکرد چارهٔ این درد درد ناب کجاست

شکیب و صبر مفرما نماند صبر و شکیب


مزن زتاب و توان دم توان و تاب کجاست

چو نام او شنوم دل در اضطراب آید


دلست مضطرب آن جان اضطراب کجاست

شباب عمر بود وصل یار و هجران شیب


زشیب هجر بجان آمدم شباب کجاست

دلم گرفت درین خاکدان تیره و تنک


کجاست روزنه این باب حجره را و کجاست

گرفت لشکر غم ملک دل بیا مطرب


نی و کمانچه چه شد عود کور باب کجاست

بیار فیض بخوان از کتاب خود غزلی


مگر دلم بگشاید بیا کتاب کجاست